نگارش نهم -

پزشک آینده😎

نگارش نهم.

سلام لطفا اگه کسی صفحه ۴۱ نگارش رو داره بفرسته ‌. فقط لطفا از گوگل نباشه خیلی ممنون

جواب ها

آلفوسینو

نگارش نهم

ادبی: صبح زود، مهی نقره‌ای در دل جنگل پیچیده بود. درختان کهن، آرام و استوار ایستاده بودند، گویی رازی را در دل خود پنهان کرده‌اند. صدای پرندگان در میان شاخه‌ها طنین‌انداز بود و باد، آرام برگ‌های خیس را نوازش می‌کرد. در این سکوت رؤیایی، ناگهان صدای پای آهویی جوان شنیده شد. با چشمانی درخشان و پر از کنجکاوی، به دوردست خیره شد. گویی چیزی را حس کرده بود، چیزی که فقط قلب جنگل می‌دانست... شاید رازی که در مه پنهان شده بود. جنگل همیشه پر از رمز و راز است؛ فقط کافی‌ست گوش بسپاری و بگذاری طبیعت داستانش را برایت نجوا کند. ‌ عادی: صبح زود، مه همه‌جا را پوشانده بود. درختان بلند و ساکت ایستاده بودند و پرندگان روی شاخه‌ها آواز می‌خواندند. نسیم ملایمی می‌وزید و برگ‌های خیس را تکان می‌داد. در این آرامش، آهویی جوان از بین درختان عبور کرد. لحظه‌ای ایستاد و به اطراف نگاه کرد، انگار چیزی توجهش را جلب کرده بود. چند ثانیه بعد، دوباره به راهش ادامه داد و در میان مه ناپدید شد. جنگل صبحگاهی همیشه زیبا و آرام است، پر از صداهای طبیعت و حس تازگی.

سوالات مشابه